مولا امیر المؤمنین پس از مراجعت از صفین در منطقه «حاضرین»این نامه را براى فرزندش نوشت.
«خوانندگان ارجمند توجه داشته باشند که بعضى عبارات حضرت امیر المؤمنین علیه السلام جنبه ارشادى براى سایرین دارد و امام مجتبى علیه السلام مخاطب ظاهرى مىباشد.»
از طرف پدرى که در آستانه مرگ است و به گذشت زمان اعتراف دارد و عمر خود را پشت سر گذاشته و تسلیم حوادث روزگار است و نکوهش کننده دنیا و عازم به محل سکونت مردگان مىباشد و فردا از دنیا کوچ مىکند. به فرزندى آرزومند چیزى که به دست نمىآید. به راهى مىرود که به نیستى ختم مىگردد. فرزندى که هدف بیماریها و در گرو گذشت زمان است. تیر بلا به سوى او پرّان و خود بنده گوش به فرمان دنیا است، تاجر غرور و مدیون مرگهاست. اسیر مرگ و هم قسم اندوهها و همنشین غمها و نشانه آسیبها و زمینخورده شهوات و جانشین مردگان است. اما بعد: دانستیم آنچه را از پشتکردن دنیا به من و سرکشى روزگار علیه من و روى آوردن آخرت به من مىباشد چیزى که مرا از یاد جز خویش و کارى جز در باره آنچه به دنبال من است باز مىدارد. غیر از این که این به بعد فکر و ذهن من تنها در باره خودم خواهد بود و نه مردم، بنا بر این اندیشه و فکرم در برابرم قرار گرفت و مرا از پیروى هواهاى نفسانى برحذر داشت، و مرا به کارى خالص و درست واداشت و مرا به تلاش و جدّیتى رسانید که بازى و شوخى در آن راه ندارد و به صداقتى سوق داد که دروغ در آن وجود نخواهد داشت.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ